سوگل خلیق: سریال «شکارگاه» دشواری هم داشت اما نتیجه ارزشمند بود فصل دوم سریال «دکل» از شبکه چهار پخش خواهد شد «قرار» با حال و هوای حرم مطهر رضوی روی آنتن شبکه تهران می‌رود فراخوان اولین رویداد نمایشنامه‌نویسی «قلم» منتشر شد علی دهکردی: دوران سختی را پشت سر گذاشتیم + عکس «کبوتر امید» از گرشا رضایی منتشر شد کافه شهر | مونولوگی از عشق و قند و خاطره ۱۵  فرهنگ سرای مشهد میزبان اکران فیلم و پویانمایی شده‌اند انتشار فهرست ۱۰۰ فیلم برتر دهه ۱۹۷۰ میلادی سینما با یک فیلم ایرانی ماجرای لغو اجرا‌های نمایش خانه به دوش در مشهد نتفلیکس فیلم هیجان‌انگیز «فرانکنشتاین» را اکران می‌کند طراح لوگوی «۰۰۷» جیمز باند درگذشت رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش
سرخط خبرها

تماشای عروسی از پشت بام

  • کد خبر: ۱۲۷۵۵۲
  • ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۳
تماشای عروسی از پشت بام
احسان عبدی پور پادکست بانمکی دارد درباره شخصیت یک دزد. اسم پادکستش «جیجو» ست؛ هم نام شخصیت اصلی داستان که یک دزد بوشهری است.

احسان عبدی پور پادکست بانمکی دارد درباره شخصیت یک دزد. اسم پادکستش «جیجو» ست؛ هم نام شخصیت اصلی داستان که یک دزد بوشهری است. احسان درباره تاب خوردن‌ها و دزدی‌های جیجو توی محله‌های شهر تعریف می‌کند و اینکه این آدم با وجود همه دزدی هایش، محبوب خانوادهِ راوی داستان است و هر وقت توی سفره، غذایی موردپسند جیجو باشد، حتماً خبرش می‌کنند و او هم ده دقیقه بعد خودش را می‌رساند سر غذا. توی همین پادکست.

احسان عبدی پور یک مانیفست معرکه درباره رفاقت ارائه می‌کند و یک چیزی می‌گوید توی این مایه‌ها «رفاقت‌های ما چشم چرانی‌های ما هستند در دنیا‌هایی که تسلطی به آن‌ها نداریم؛ یک رفیقِ دزد، یک رفیق قاچاقچی، یک رفیق ... ما با رفاقت هایمان سرک می‌کشیم توی جهان آدم‌های دیگر؛ جهانی که جهان ما نیست و ....» راستش همان طور که عبدی پور می‌گوید، ما فقط حاصل تجربه‌های مستقیم خودمان نیستیم.

یعنی این طور نیست که اگر حرفی می‌زنیم درباره ماجرایی، یا اگر نقدی می‌کنیم، یا توصیه ای، سخنی و ... حتماً حاصل تجربه‌های خودمان باشد. گاهی حرفمان، چیزی است که از کسی شنیده ایم. گاهی وقت‌ها چیزی است که تماشا کرده ایم یا لابد یک روزی یک جایی به چشممان خورده.

همه این مقدمهِ بلندتر از متن اصلی مال این است که امروز لابه لای یادداشت‌های پراکنده ام، چشمم به دو تا ضرب المثل رایج در چهاردیواری خانه پدری مان افتاد. ماجرایش هم درست مثل همین چشم چرانی‌هایی است که عبدی پور می‌گوید؛ تجربه‌های غیرمستقیم آدمیزاد.

درست یادم هست که از همان قدیم وقتی بحثی توی خانه بالا می‌گرفت و یک طرف مدعی بود که طرف مقابل تجربه‌ای توی بحث ندارد، یکی از این دو ضرب المثل از دهن طرف مقابل درمی آمد. طرف یا می‌گفت «عروسی نبودِم، به بومش بودِم» یا درمی آمد که «نخوردِم نونِ گندم، دیدِم دست مردم». یعنی چه؟

یعنی در عین اینکه اعتراف می‌کرد تجربه مستقیمی توی موضوع نداشته، ولی حرف و نظرش را دارای اعتبار و اعتنا می‌دانست که ببین، درست است که من نان گندم نخورده ام یا توی هیچ عروسی‌ای نبوده ام، ولی عروسی را از بالای پشت بام تماشا کرده ام و می‌دانم چه خبر است داخل. نان گندم را هم می‌دانم چجوری می‌خورند، دستِ خورنده اش دیده ام!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->